جدول جو
جدول جو

معنی نقره کاری - جستجوی لغت در جدول جو

نقره کاری
شغل و عمل نقره کار
تصویری از نقره کاری
تصویر نقره کاری
فرهنگ فارسی عمید
نقره کاری
(نُ رَ / رِ)
عمل نقره کار:
رخ زردم کند در اشکباری
گهی زرکوبی و گه نقره کاری.
نظامی.
بر عطارد ز نقره کاری دست
رنگی از کوزۀ رصاصی بست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
نقره کاری
عمل و شغل نقره کار
تصویری از نقره کاری
تصویر نقره کاری
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نقره کار
تصویر نقره کار
کسی که پیشه اش ساختن اشیا و ظروف از نقره است، نقره ساز، آنکه اشیا و ظروف را آب نقره می دهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نقره کوبی
تصویر نقره کوبی
شغل و عمل نقره کوب
فرهنگ فارسی عمید
(نُ رَ / رِ)
سپیدپا:
گشته غدیر از ته بط نقره سای
زو بط زرپای شده نقره پای.
امیرخسرو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نَسْ / نِسْ یَ / یِ)
خریدوفروش نسیه و به مهلت و فرصت. (ناظم الاطباء). نسیه فروشی و نسیه خری. عمل نسیه فروش و نسیه خر. دادوستد به نسیه
لغت نامه دهخدا
(نُ رَ / رِ)
آنکه از نقره ظروف و آلات و زیورها سازد. که ظروف را آب نقره دهد. نقره ساز
لغت نامه دهخدا
(نَ رِ / رَ)
عبدالله بن محمد بن احمد حسینی نیشابوری، ملقب به جمال الدین و مشهور به نقره کار، از ادیبان و فاضلان قرن هشتم هجری قمری است و به سال 776 هجری قمری درگذشته است، او راست: شرح تسهیل، شرح شافیۀ ابن حاجب، شرح منارالانوار نسفی، العباب فی شرح اللباب در نحو. (از ریحانه الادب ج 4 ص 228). رجوع به کشف الظنون و معجم المطبوعات ص 775 و الدررالکامنه ج 2 ص 286 شود
لغت نامه دهخدا
(نُ رَ / رِ)
کنایه از سپید. (آنندراج) :
گشته غدیر از ته بط نقره سای
زو بط زرپای شده نقره پای.
امیرخسرو (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَرْ رَ / رِ)
عمل ارّه کشیدن
لغت نامه دهخدا
(نُ رَ / رِ)
عمل نقره کوب
لغت نامه دهخدا
تصویری از اره کاری
تصویر اره کاری
عمل اره کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقره کوبی
تصویر نقره کوبی
عمل و شغل نقره کوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نسیه کاری
تصویر نسیه کاری
نسیه بری نسیه خوری
فرهنگ لغت هوشیار
انجام دادن کارهای عجیب یابی مانند. نادره گفتار. آنکه گفتارش پسندیده و مشحون از لطیفه هاونکته هاست: آنکه درطرز غزل نکته بحافظ آموخت یار شیرین سخن نادره گفتار من است. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
نقره سازی. عمل و شغل نقره ساز. کسی که اشیا وظروف نقره سازد نقره ساز، کسی که اشیا و ظروف را آب نقره دهد مفضض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفله کاری
تصویر نفله کاری
ولخرجی حیف و میل پول و مال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
Silver
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
argenté
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
fedha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
은색의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
gümüş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
perak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
রূপালী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
चांदी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
zilver
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
argentato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
silber
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
срібний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
серебряный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
srebrny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
plateado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
prateado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
银色的
دیکشنری فارسی به چینی